♛سوته دلان♛

سوته دلان

 
 

میدونم که کاملا غیرعقلانیه
ارسال شده در دو شنبه 29 خرداد 1391برچسب:, - 19:25

میدونم که کاملا غیرعقلانیه، ولی چیزی رو که می بینی نمی تونی
انکار کنی!!
شاید فقط و فقط نتیجه، حاصل انرژی مثبت میلیونها آدمی باشه که
انرژیشون رو بدرقه این نامه کردن..
دوستان لطفا این متن رو تا انتها بخونید یقینا شما قلبا" قبول می
کنید و این نامه رو هم ارسال می کنید.

" متن نامه "

به نام صاحب شانس
� با عشق و دعا همه چیزممکن است.�

دوست من، با نگاه به این نامه شما ابتدا به یاد خالق عشق باشید و"
این نامه را زمانی که دریافت می کنید به آنچه دوست دارید دست
خواهید پیدا کرد. فکر کنید و کسی راکه دوست دارید و میدانید گرفتار
است برای او با قلبتان برایش دعا کنید تا مشکلات او از طرف خدا
به واسطه شما حل گردد و بعد یک اتفاقی که انتظارش را می کشید
و حتی تصورش را نمی کنید برایتان اتفاق خواهد افتاد " برکتی از
دعای آن دوست بیشتر برای شما خواهد رسید " این یک راز است..
راز بقای انرژی.. رازی که در فیزیک و متافیزیک به قانون بقای
انرژی شهرت یافته است.
این نامه از روی شانش برای خوش شانسی شما فرستاده شده است نسخه
اصلی علیرغمی که مدعی می شوند درکشورانگلستان می باشد، در
ونزوئلا نزد یک دختر دانشجوی مکانیک به نام ماریا می باشد و
ارسال کننده اصلی آن ماریا می باشد . این نامه توسط یکی از
مهندسین ایرانی که در یکی از پروژه های شرکت های ایرانی در
آنجا مشغول به کار بود به صورت اتفاقی در یکی ایمیل کاری کار
گاهی از دوست و همکار ونزوئلائیش دریافت شد و او نیز به همه
دوستان خود که تعداد زیادی از آنها نیز در ایران بودند ارسال کرد
و دوست به دوست به دست شما رسیده است.
این نامه تا کنون طبق اخبار رسمی ماکروسافت از 15 ماه گذشته
تا کنون 49 باردردنیا به 9 زبان چرخیده است. افرادی که نامشان
در این نامه هستند همه دارای هویت واقعی می باشند.
شانس برای شمافرستاده شده است شاید در دور بعد نام شما هم به
عنوان یکی از این افراد در این نامه قید شود. ظرف مدت کمتر
از سه روزپس از دریافت این نامه اخبارخوشی را دریافت خواهید نمود.
این شوخی نیست باارسال آن شما خوش شانسی خواهید آورد پول نفرستید،
کپی ها رابرای اشخاص بفرستید که فکرمیکنید به شانس احتیاج دارند. این
نامه را نگه ندارید. این نامه راظرف مدت 96ساعت ازدست شما خارج شود
یک وکیل بلژیکی می گوید نود دو هزاریوربابت حق الوکاله ام دریافت
نمود ولی احساس می کنم چون این زنجیرراشکستم آن را ازدست دادم
درهمین حال دراسکاتلند یوهان کی می گوید به دلیل اینکه این نامه رابه
جریان انداختم 3روز بعد توانستم در بزرگترین قرعه کشی هدیه بیمه عم
ر خود را قبل از موعد به ارزش یک میلیون دلار دریافت کنم..

در ایران شخصی به نام شیما حیدری می گوید زمانی که این نامه به دستم
رسید ابتدا زیاد توجه ای نکردم ،آن روزها من کمی نگران، کم حوصله
و وضعیت مالی زیاد مناسبی هم نداشتم و زمانی که این نامه به دستم
رسید حدودا " اوایل ماه آگوست سال 2009 میلای بود که بعد از مدت ها
ایمیلم را باز کردم زیاد توجه ای نکردم اول ، اما این نامه را خواندم و
برایم جالب بود حتی تا اینقدر جالب بود که بار انرژی مثبت خاصی داشت
برایم داشت. من آن را برای کلیه دوستانم ارسال کردم و دو روز بعد
آن فکر بکر و نویی به سرم زد و اولین کاری که کردم رفتم ایده خودم
رو با ثبت یک DOMAIN به نام ثبت کردم. همین ایده و فکر را بعد از
دریافت این نامه که
بدستم رسید منتج به رونق خارق العاده به فعالیت های
اقتصادی من شد که الان ارزش میلیونی بالایی دارد ، و حتی توانستم به
خیلی از دوستانم نیز در این رابطه کمک شغلی و مالی کنم و من رو
خیلی مشهور و ثروتمند کرد. در این مورد خیلی افراد به این نسخه
اعتقاد دارند و برایشان شانس آورده.
تینو یک نقاش معروف محلی هلندی می گوید من و شاگردانم آرزو می کنم
یکبار دیگر این نامه دست ما بصورت اتفاقی برسد چون یکبار که رسید
کار شانس بالایی برای من داشت و تونستم از این راه با خیلی از آأما در
مورد کارم دوست بشم
به شرط آنکه شماهم به نوبه خود آن رابرای دیگران حداقل برای همه دوستانتان
ارسال نمایید
حتماُ20 کپی بفرستیدو ببینیدکه ظرف مدت 4روزچه اتفاقی می افتد. این
زنجیره از ونزوئلا شروع شد واین نامه از مارایا پیگیری وبه ژوهان مرد
خیری در آمریکای شمالی نوشته است. او دانشجوی مهندسی مکانیک
است و شاغل . ازآنجاکه این کپی باید در سراسرجهان بگرددشماباید20
کپی تهیه نموده وبرای دوستان وهمکارانتان بفرستیدپس از چند روزشما
یک سورپریزدریافت خواهیدنمود. این یک حقیقت است حتی اگرشما یک شخص
خرافاتی نباشید. حداقل به این باور داشته باشید در آن نام ها و هویت هایی
که وجود دارد قابل استناد و دسترس بوده و می توان با آنها مکاتبه نمود .
و این موضوع را تصدیق کنند.

پال سینگ کارمنداداری یک بانک در نپال این ایمیل رادریافت نموده
ولی فراموش کرد که این نامه راباید ظرف مدت 96ساعت ارسال کند.
اوشغلش را از دست دادکمی بعد نامه راپیداکردو200کپی میل ارسال
نمودوظرف مدت چند روزشغل بهتری بدست آورد.

بخوانید فقط پاک نکنید .دوست عزیزشما نیز میتوانید به جای کپی این
نامه را به 21نفر از دوستانتان از طریق پست الکترونیکی ارسال کنید
و شانس خود را امتحان کنید (یا کپی کنید وبه 30نفر که احتیاج دارند
بدهید.)
یک پزشک فرانسوی که دوست نداشت نامش عنوان گردد می گوید
من هر بار که این نامه به دستم می رسد برای دوستانم مجدد ارسال
می کنم چون اعتقاد دارم خداوند هر چیزی را که وسیله خوبی قرار
می دهد و در آن بدی وجود ندارد. ما بندگان خوب باید به آن عمل کنیم
به یادداشته باشید حتی اگر اعتقادی نداشته باشید این نامه بنا به دلایل
خاص وعجیبی عمل می کند و برای شما بهترین چیزی را که در قلبتان
آرزو می کنید به ثمر می آورد پس همین الان برای بیست نفر از
دوستانتان ارسال کنید.

تماس با ما
« ارسال برای دوستان »
نام شما :
ایمیل شما :
نام دوست شما:
ایمیل دوست شما:

Powered by ParsTools
اسکین98

نويسنده ⓿⏝⓿...☽♛ح ـــــ‌‌ ام ـــــــ د♛☾...⎝⓿⏝⓿⎠

 


ازدواج با 8 نوع مرد خطرناک است!!!
ارسال شده در دو شنبه 29 خرداد 1391برچسب:تصاویر, تصاویر بسیاز زیبا, عکس, عکسهای عاشقانه, عاشقانه, رمانتیک, ازدواج,بهترین عکس ها,دختران امو, - 1:6

دکتر گینورد آدامز» سرپرست انیستیتو راهنمایی ازدواج در دانشگاه پنسیلوانیا، کتابی تحت عنوان «چگونه دوست خود را انتخاب می کنید» منتشر کرده و در آن راجع به ازدواج مطالب مهمی نوشته است. در این کتاب دکتر «آدامز» دخترانی را که قصد ازدواج دارند راهنمایی و ارشاد کرده و آنها را از ازدواج با «۸» نوع مرد که به عقیده ی او خطرناک هستند بر حذر داشته است.

نوع اول: مرد خودخواه و متعصب افراطی

این نوع مرد ممکن است برای زن چهار مشکل بزرگ ایجاد کند : اختلاف عقیده ی دایمی ، نزاع همیشگی ، عصبی بودن و سختی معاشرت!

نوع دوم: مرد عصبی مزاج

این نوع مرد ، در واقع یکی از انواع مردانی است که دکتر آدامز اصلاً سخن گفتن با آنها را نیز برای دختران خطرناک می داند. چنین مردانی که روحی عصبی دارند با همسر خود سر کوچک ترین مسأله نزاع و مشاجره ی سختی می کنند و یک زندگی شیرین و مفرح را به کام همسر بدبخت و بچه های بیگناه و حتی آشنایان دور و نزدیک تلخ می سازند!

نوع سوم : شوهر سختگیر و بی گذشت در امور مالی

شوهری که در امور مالی زن بسیار سختگیری می‏کند و سر سوزنی گذشت ندارد ، به درد زندگی نمی خورد. البته مقصود این نیست که باید زن بی اجازه ی شوهر هر چه می‏خواهد خرج کند ، بلکه دکتر آدامز معتقد است که بیشتر مشاجراتی که در خانه روی می ‏دهد فقط بر سر پول است. حال آنکه در اصل نباید چنین باشد ، خیلی از زن و شوهرها چندان که به پول اهمیت می دهند، هرگز برای تربیت بچه ها ارزش قایل نیستند، البته زن و شوهر به واسطه ی پول مشاجره نمی کنند، بلکه در اکثر اوقات طریقه ی خرج کردن آن است که موجب سر و صدا و نزاع ایشان می‏گردد. پس زنی که به خوبی مدیریت خانه را انجام می‏دهد، پول را با حساب و کتاب و مناسب خرج می‏کند و یک شاهی را هم حرام نمی کند و باز مورد شماتت و سختگیری شوهر قرار می گیرد، حق دارد گلایه مند باشد.

نوع چهارم : مردی که سریع و آسان دروغ می گوید!

شوهرانی که برای پیشرفت مقاصد خود ، دروغ های کوچکی می گویند و یا گاه این کار را برای تمسخر همسر خود انجام می‏دهند. بالاخره یک روز کارشان به دادگاه خانواده می کشد. این گروه مردان همواره در دنیایی از وهم و خیال در پروازند و معمولاً فراموشکار هم می‏شوند و تمام دروغ هایی را که گفته اند از یاد می برند چون از قدیم گفته اند که «دروغگو همیشه فراموشکار است! »

نوع پنجم : مردان فراری از میدان مبارزه!

پنجمین گروه مردانی هستند که از موانع و مشکلات فراری هستند و به جای اینکه از مشکلات زندگی استقبال کرده و در رفع آن کوشا باشند ، فرار را بر قرار ترجیح می‏دهند. طبیعی است مردانی که حاضر نیستند به جنگ موانع و مسایل زندگی بروند و همواره میدان مبارزه را ترک می گویند، در زندگی زناشویی هم برای همسر خود تکیه گاه مناسبی نخواهند بود.

نوع ششم : مردان نامنظم و بی ادب در نزاکت!

ازدواج با مردان نامنظم و به دور از ادب و نزاکت نیز به صلاح نیست. بی نظمی خواه در تعیین وقت ، خواه در لباس و غذا و یا هر چیز دیگر، شما را از زندگی بیزار می‏کند.

نوع هفتم : مردانی متعلق به خویشاوندان خود!

شوهری که فقط به اقوام و خویشان خودش تعلق دارد نیز از جمله شوهرانی است که ابداً به درد شما نمی خورد. چون این گونه مردان اصلاً به شما متعلق نیستند و از آن دردانه های عزیز کرده ی پدر و مادر خود هستند که می خواهند همیشه کنار آنها باشند . پس چه وقت می‏تواند به شما رسیدگی کند، چه وقت فرصت حرف زدن با شما را دارد؟ سرپرست انیستیتو راهنمایی ازدواج اعتقاد دارد که زندگی با این نوع مردان، همواره اختلاف در منزل به وجود می آورد و حرف‏های بی مورد و بی ارزش همیشه در منزل شما منعکس می‏شود که به دنبال خود دعوا مرافعه خوهد آورد.

نوع هشتم : مردان راحت طلب!
شوهر راحت طلب، از جمله خطرناکترین مردان جهان خلقت است . مردی که بی هدف و بیهوده پشت شیشه رستورانی نشسته، از پنجره بیرون را تماشا می کند و پک به سیگارش می زند و وقت کشی می کند، یا مردی که در خیابان بدون برنامه مشغول قدم زدن است و یا با اتوبوس به اول خط و آخر خط می رود و مردم را تماشا می کند و با آسودگی خاطر وقت خود را بی سبب تلف می کند، موجودی است که خوشبختی در کنار او امکان ندارد، بلکه اساساً زندگی با چنین مرد راحت طلب و بی درد و سهل گذرانی به هیچ وجه صلاح نیست.

تماس با ما
« ارسال برای دوستان »
نام شما :
ایمیل شما :
نام دوست شما:
ایمیل دوست شما:

Powered by ParsTools
اسکین98

نويسنده ⓿⏝⓿...☽♛ح ـــــ‌‌ ام ـــــــ د♛☾...⎝⓿⏝⓿⎠

 


کل کل شاعرانه
ارسال شده در جمعه 26 خرداد 1391برچسب:, - 20:22

تو به من خندیدی و نمیدانستی

من به چه دلهره از باغ همسایه سیب را دزدیدم

باغبان از پی من تند دوید

سیب را دست تو دید

غضب الود به من کرد نگاه

سیب دندان زده از دست تو افتاد به خاک

وتو رفتی و هنوز

سالهاست که در گوش من ارام ارام

خش خش گام تو تکرارکنان میدهد ازارم

و من اندیشه کنان غرق در این پندارم

که چرا باغچه کوچک ما سیب نداشت

 

بعدها فروغ فرخزاد اومده و جواب حمید مصدق رو اینجوری داده:

 

من به تو خندیدم

چون که میدانستم

تو به چه دلهره از باغچه ی همسایه سیب را دزدیدی

پدرم از پی تو تند دوید

و نمیدانستی باغبان باغچه ی همسایه

پدر پیر من است

من به تو خندیدم

تا که با خنده ی خودپاسخ عشق تو را خالصانه بدهم

بغض چشمان تو لیک

لرزه انداخت به دستان من و

سیب دندان زده از دست من افتاد به خاک

دل من گفت برو

چون نمیخواست به خاطر بسپارد

گریه ی تلخ تو را

و من رفتم و هنوز

سالهاست که در ذهن من ارام ارام

حیرت و بغض تو تکرار کنان

میدهد ازارم

و من اندیشه کنان غرق در این پندارم

که چه میشد اگر باغچه ی خانه ی ما سیب نداشت.

 

و از اونا جالبتر واسه من جوابیه که شاعر جوون به اسم جواد نوروزی بعد از سالهابه این دوتا شاعر داده که خیلی جالبه بخونید:

 

دخترک خندید و

پسر ماتش برد

که به چه دلهره ازباغچه ی همسایه سیب را دزدیده

باغبان از پی او تند دوید

به خیالش میخواست

حرمت باغچه و دختر کم سالش را

از پسرک پس گیرد!

غضب الود به او غیظی کرد

این وسط من بودم

سیب دندان زده ای که روی خاک افتادم

من که پیغمبر عشقی معصوم

بین دستان پر از دلهره ی یک عاشق

و لب و دندان

تشنه ی کشف و پر از پرسش دختر بودم

و به خاک افتادم

چون رسولی ناکام!

هردو را بغض ربود...

دخترک رفت و زیر لب این را میگفت:

«او یقینا پی معشوق خود می اید»

پسرک ماند ولی روی لبش زمزمه بود :

مطمئنا که پشیمان شده بر میگردد

سالهاست که پوسیده ام ارام ارام!

عشق قربانی مظلوم غرور است هنوز!

جسم من تجزیه شد ساده وی ذراتم

همه اندیشه کنان غرق در این پندارند:

این جدایی به خدا رابطه با سیب نداشت

 

جالب بودنه؟؟؟!!!

تماس با ما
« ارسال برای دوستان »
نام شما :
ایمیل شما :
نام دوست شما:
ایمیل دوست شما:

Powered by ParsTools
اسکین98

نويسنده ⓿⏝⓿...☽♛ح ـــــ‌‌ ام ـــــــ د♛☾...⎝⓿⏝⓿⎠

 



صفحه قبل 1 2 صفحه بعد